
افزایش بروز خشونت و تندخویی در بین کودکان بیسرپرست به دلیل وجود خشونت رفتاری و بدنی،کمبود امکانات و احساس محرومیت از خانه و خانواده میباشد. روانشناسان معتقدند که کودکان بی سرپرست فی نفسه مشکلات رفتاری و اجتماعی خاصی ندارند و معلول شرایط خانوادگی و اجتماعی هستند.
خانواده اولین نهادی است که درآن فرزندان و اعضای خانواده، اجتماعی شدن و چگونگی ارتباط با جامعه را یاد میگیرند. کودکان و نوجوانان برای اولین بار در خانواده، با هنجارهای جامعه آشنا میشوند؛ بنابراین منشأ بسیاری از رفتارهای افراد به خانواده بر میگردد. شخصیت اولیه کودکانی که خانوادهای ندارند یا تحت سرپرستی نیستند، به درستی شکل نمیگیرد.
افسردگی، وابستگی دلهره آمیز، ترس و گریه های شبانه، عدم اعتماد به نفس و توانایی ضعیف برقراری ارتباط با اجتماع به علت نبود حمایت مالی و عاطفی از علائم بحرانهای کودکان بیسرپرست و بدسرپرست میباشد. این کودکان با مشکلات فراوانی روبرو هستند. مشکلات این کودکان، نداشتن مهارتهای تحصیلی و زندگی و احساس امنیت و برطرف نشدن نیازهای آنها می باشد.
با وجود یکسان بودن مدرسهی کودکان عادی و مراکز بهزیستی، این کودکان در محیط مدرسه و کلاس درس گوشه گیر هستند و از وضعیت درسی پایین تری نسبت به کودکان عادی برخوردارند؛ زیرا رسیدگی زیاد والدین به وضعیت تحصیلی فرزندانشان باعث شده از وضعیت مناسب تری برخوردار باشند اما این فرزندان از چنین نعمتی محرومند.
کودکانی که از نبود خانواده یا داشتن خانوادهی نامناسب رنج می برند، در آینده ممکن است به دلیل نداشتن مهارتهای تحصیلی و مهارتهای زندگی از اداره زندگی خود باز بمانند و دچار بحران شخصیت و عدم توانایی برقراری ارتباط با اطرافیان خود شوند. مطمئناً این کودکان به حمایت مالی و عاطفی نیازمند هستند